خلاصه :
آرتور دهساله است و پدر و مادرش به دنبال کار میگردند , که پدربزرگ eccentric چندین سال است که مفقود شدهاست , و در عرض دو روز با مادربزرگش زندگی میکند , پاره میشود , پاره میشود و تبدیل به یک بلوک آپارتمان میشود , مگر این که پدربزرگش برگردد و مقداری کاغذ امضا کند و بدهی خانوادگی را بپردازد . آرتور در مییابد که کلید موفقیت در اصل و نسب خود او به سرزمین of است , موجوداتی که بزرگتر از دندان نیستند و پدربزرگش به نقلمکان به باغ آنها کمک کردهاست . جایی بین آنها کپهای از یاقوت وجود دارد . آیا آرتور میتواند دل